جدول جو
جدول جو

معنی باب گروه - جستجوی لغت در جدول جو

باب گروه(گُ)
ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی شمال ساردوئیه، 15هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه - راین. دارای 25 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ عُ وَ)
یکی از سه در دیوار مغربی مسجد حرام به مکۀ معظمه:...بر دیوار مغربی که آن عرض مسجد است سه در است: نخست آن گوشه ای که با جنوب دارد باب عروه بدو طاق است. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 106) ، و اکنون نام خیابانی است در تهران که بمناسبت یاد کرده، بدین نام خوانده اند
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 31 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو ساردوئیه - دارزین. دارای 21 تن سکنه. مزرعۀ حیدرآباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی از دهستان هنزا بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت 23 هزارگزی باختر ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 58 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، حبوبات و میوۀ درختی است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها پارچۀ کرکی بافی می باشد. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شَ گُ)
دهی است از دهستان بویراحمد سردسیر بهبهان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، پشم، لبنیات و مرغ است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
در اصطلاح نیروی دریائی، دو یا سه دستۀ کشتی. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو جیرفت - ساردوئیه. دارای 8 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
مرکّب از: بی + گروه، بی جمعیت. بی همراهان. بتنهایی:
سکندر چو بشنید شد سوی کوه
بدیدار بر تیغ شد بی گروه.
فردوسی.
رجوع به گروه شود
لغت نامه دهخدا